24 فوریه 1828 اولین روز
ننگین تاریخ ایران و روز انعقاد عهده نامه ترکمانچای است در این روز حقوق حقه
اتباع ایران فدای جهالت دربار وقت و هوسران آل قاجار گردید ـ در این روز ژنرال
پاسکویچ عباس میرزا ولیعهد و نماینده سیاسی و نظامی ایران را به قوه قهرمانی تزار
روس تحدید و حق حاکمیت ایران را در حدود مملکت تضییع کرد ـ این روز در قریه
ترکمانچای و در نتیجه سوء سیاست دربار و جهل ایرانیان آن عصر سیادت و استقلال
ایران محدود شد.
عباس میرزا بموجب ماده 7 عهد نامه از طرف دولت روس ولایتعهد
شناخته شد مشارالیه هم در مقابل قوه قاهره امپراطور و ماده 7 معاهده قانع شد و حق
قضاوت خارجی ( کاپیتولاسیون ) را در داخل مملکت برسمیت شناخت.
رضا شاه کبیر در سال 1304 به پادشاهی
می رسد او تصمیم میگیرد که برنامه های مدونی را برای پیشرفت ایران آغاز کند. یکی
از قوانینی که از دوره قاجاریه برجای مانده قانون کاپیتولاسیون می باشد رضاشاه مصمم
به الغاء این قانون میشود . اما برای ملغی کردن این قانون احتیاج به زمینه ها و
بسترهای مناسبی در ایران هست زیرا که دول خارجی بخصوص امپراطوری روس و انگلیس اعتقاد
داشتند که به دو دلیل عمده ایران حق دادرسی و محاکمه کارمندان و شهروندان کشورهای
اروپایی را ندارد و شهروندان روس و انگلیس باید دارای حق کاپیتولاسیون باشند.
دلایل آنها در ظاهر بسیار منطقی می نمود زیرا که ایران بجای مانده از سلاطین قاجار
نه قانون مدون مدنی داشت و در برخورد با متخلفین نه زندان های سالم و بهداشتی
داشت. رضا شاه کبیر چون هر دو مشکل را درک کرده بود که ما نه قوانین مدونی برای
شکایت و دادرسی داریم و نه زندانهای سالم و بهداشتی داریم پس در اولین اقدام برای
نوشتن یک نظام قضایی و آیین محاکمه و قانون دادرسی مردی را انتخاب کرد که همه به
دانشمندی و مناسب بودنش برای این امر مهم اتفاق داشتند بله انتخاب به جا و شایسته
علی اکبرخان داور به وزرت عدلیه (دادگستری) که بعدها او را بنیانگذار
دادگستری نوین ایران شناخته شد و ایجاد نظام قضایی مدرن در کشور از مهمترین
دستاوردهای او بود. رضاشاه برای دلیل دوم هم رای به ساخت زندان قصر داد تا بهانه
از دست وزرای خارجه روس و انگلیس و سایر کشورهای اروپایی بگیرد.
کمتر از دو سال از پادشاهی رضاشاه کبیر نمی گذشت که ایشان در تاریخ 20 اردیبهشت سال 1306 دستور به الغاء یکی از مفاد ننگین ترکمانچای که همان قانون کاپیتولاسیون بود داد . ملت در این روز شادمانی کردند و جشنها برگزار کردند.
مهدی قلی خان هدایت در کتاب خاطرات و خطرات چنین مینویسد :